با اول لغت ، مغزمون همیشه برنده و خوشحاله

با اول لغت ، مغزمون همیشه برنده و خوشحاله 🙂

 
مغز ما ، این اَبَرپردازنده شگفت انگیز و پر قدرت ، برای یادگیریِ سریع و همیشگی ، قوانینی داره که اگر به اون قوانین احترام بگذاریم و باهاشون از درِ دوستی و صلح وارد بشیم ، می تونیم عالی ترین و بیشترین استفاده ممکن رو از مغزمون ببریم و همه جا و در هر موقعیتی ، عالی بدرخشیم 🙂

از جمله این قوانین :

قانون شماره یک )  

مغز در مقابل یادگیری حجم وسیعی از مطالب ، می ترسه و جبهه گیری می کنه !


می ترسه ؟! اشکالی نداره ، ما هم حجم وسیعی از مطالب رو یکجا وارد مغز نمی کنیم 🙂 بلکه اون حجم وسیع از مطالب رو به قسمت های کوچیکتر تقسیم می کنیم ، و هر دفعه ، بخش کوچیکی رو یاد می گیریم ، اینطوری مغز ترس و لج بازی رو کنار می گذاره و با ما همکاری می کنه 🙂

چرا ؟

چون مغز هنگام یادگیری ، فقط زمانی حس خوبی بهش دست می ده که پیشرفت سریع خودش رو در یادگیری ، حس کنه و از اونجایی که یادگیری یکجایِ حجم زیادی از مطالب ، به سرعت برای مغز اتفاق نمی افته ، بنابراین مغز بجای اینکه پیشرفت سریعی در یادگیری حس کنه ، کُندی و در جا زدن و عدم پیشرفت در یادگیری رو حس می کنه 🙁 و برای همین همکاری نمی کنه ؛
بنابراین ما حجم زیادِ مطالب رو ، به قسمت های کوچیک تر تقسیم می کنیم ، و هر قسمت رو با روشی نوین و هیجان انگیز ، سریع و آسون یاد می گیریم ، در این حالت ، مغز حس بسیار بسیار خوبی رو تجربه می کنه و بنابراین برای یادگیری بیشتر و بیشتر ، با ما همکاری می کنه 🙂

چرا ؟

چون از جمله وظایف و کارکرد های مغز ، یادگیری هست ، بنابراین وقتی که مغز می بینه ، داره این وظیفه و کارکردِ خودش رو به خوبی به انجام می رسونه و به سرعت یاد می گیره ، حس عالی و بی نظیرِ لایق بودن، برنده بودن و بنابراین خوشحال بودن بهش دست میده 🙂
اینجاست که مغز پی می بره که اگر می خواد این حس عالی و لذت بخش برنده بودن و خوشحال بودن رو حفظ کنه و برای همیشه اون رو داشته باشه و از داشتنش لذت ببره ، راهش ، یادگیری بیشتر و بیشتر هست ، بنابراین برای یادگیری بیشتر و بیشتر ، تشنه ، حریص ، ترغیب و مُصِر میشه 🙂
لحظات وَلَع و تشنگیِ مغز برای یادگیری ، همون لحظات طلایی و هیجان انگیزی هستند که ما باید ازشون نهایت استفاده رو ببریم ، یعنی در اون لحظات بیشتر و بیشتر یاد بگیریم ؛
در وبسایت ” اول لغت ” ، ما یادگیری زبان انگلیسی رو برای مغز به قسمت های کوچکتر تقسیم کردیم ، تا از جبهه گیری و ترسِ مغز ، در مقابل یادگیری حجم زیادی از مطالب، اون هم با روشی سنتی و ناکارآمد ! جلوگیری کنیم ،
بنابراین مغز دیگه در مقابل یادگیری ، جبهه گیری نمی کنه ، چون یکهو ازش نمی خوایم که حجم وسیعی از مطالب رو یاد بگیره ،

بلکه ازش می خوایم از مهمترین و حیاتی ترین قسمت یادگیری زبان انگلیسی شروع کنه و اول لغت های پرکاربرد ، پر تکرار و ضروری زبان انگلیسی رو یاد بگیره 🙂 اون هم با روشی بسیار سریع و هیجان انگیز ؛

در این روش ، چون مغز به سرعت و با هیجان ، حتی سخت ترین لغتی رو هم که همیشه از یادگیریش گریزون بوده ! رو در حدود فقط یک دقیقه و برای همیشه یاد می گیره ، اون حسِ بی نظیر و لذتبخشِ مفید بودن و برنده بودن و خوشحال بودن میاد سراغ مغز 🙂 و مغز ترغیب و تشنه می شه که هِی بیشتر و بیشتر یاد بگیره تا این حس لذتبخش رو همیشه داشته باشه 🙂

قانون شماره دو )

اطلاعات رو نباید به صورت هَردَمبیل توی مغز بچپونیم ! چون اون تو گم می شن 

مغز ما طوری طراحی شده که اطلاعاتی رو که با نظم و قاعده و طبق یک آدرس و نشونی در اون طبقه بندی کرده باشیم رو ، هر وقت که اراده کردیم ، میره از طریق همون آدرسی که قبلاً بهش دادیم ، پیدا می کنه و میاره با دو دستِ ادب و برای همیشه هر زمان که خواستیم ، تقدیم مون می کنه 🙂 ( چون قبلاً ، بُرده این اطلاعات رو با همون نظم و قاعده و آدرس و نشونی که بهش دادیم ، در خودش طبقه بندی و ساماندهی کرده )
اما اطلاعاتی رو که فله ای ! توش تلنبار کرده باشیم رو گم می کنه ( چون بهش آدرس و نشونی ندادیم و براش مشخص نکردیم که این اطلاعات رو طبق چه نظم و قاعده و آدرسی ببره طبقه بندی کنه ) و این همون لحظه ای هست که ما هر چی فکر می کنیم ، اطلاعاتی رو که می خوایم بیاد نمیاریم 🙁

ما در وبسایت ” اول لغت ” ، از طریق آدرس دهی با روش صحیح ، استاندارد، بین المللی ، نوین ، اصولی ، هدفمند ، سریع ، آسون و لذت بخشِ نِمانِک ( Mnemonic ) ، که مطابق با قوانین مغز برای یادگیری هست، لغت های پرتکرار ، پرکاربرد و ضروری زبان انگلیسی رو به سرعت و هدفمند و یک بار برای همیشه به حافظه مون می سپریم تا دیگه اون تو گم نشن ! و هر بار هِی چرخ رو از نو اختراع نکنیم و هِی برای پیدا کردن دوباره و دوباره ی معنا و تلفظ لغت های تکراری و پرکاربرد ، سراغ دیکشنری نریم و در زمان و انرژیِ خودمون هم ، بسیار بسیار صرفه جویی کنیم ، احترام همه جا دو طرفه ست 🙂 وقتی ما به قوانینِ مغز برای یادگیری احترام می گذاریم ، مغز هم به درخواست ما برای دسترسی سریع و آسون به اطلاعاتی که بهش سپردیم ، احترام می گذاره و اونها رو همیشه هر زمان که اراده کردیم در کسری از ثانیه تقدیم مون می کنه 🙂
در این روش، چون بین تلفظ انگلیسی لغت و معنای فارسی لغت ، با استفاده از یک جمله یِ یک خطیِ منطقی و معنا دار که حکم آدرس رو داره ، ارتباط برقرار می کنیم و این آدرس رو به مغز می سپریم ، مغز دیگه هرگز اونها رو گم نمی کنه و هر زمان که اراده کردیم به سرعت ، با توجه به آدرسی که قبلاً بهش دادیم ، میره تلفظ انگلیسی لغت و معنای فارسی اون رو میاره و در اختیارمون می گذاره 🙂

و نکته بسیار هیجان انگیزتر اینه که :

مثل رفتن به یک محل که روز اول با در دست داشتن آدرس به اونجا می ریم ، اما روزهای بعد دیگه حتی با چشم بسته هم می تونیم به اون محل بریم ، مغز هم بعد از چند بار تکرار ، دیگه نیاز به آدرس نداره و ( چون براش حالت دستور العمل پیدا کرده و به ضمیر ناخودآگاه وارد شده 🙂 ) بنابراین در کسری از ثانیه و بدون فکر کردن ، اطلاعاتی رو که درش طبقه بندی کردیم رو میاره و در اختیارمون می گذاره 🙂
این شرایط برای مغز خیلی خیلی لذتبخش هست چون احساس می کنه که بدرد بخور هست 🙂 دیگه نتنها بابت گم کردن اطلاعاتی که بهش سپرده بودیم ! هرگز مورد سرزنش ما قرار نمی گیره و بلکه صبح تا غروب هم بابت زِبر و زرنگ بودنش تحسینش می کنیم 🙂 این برای مغز ما غرور آفرینه چون احساس با لیاقت بودن بهش دست میده 🙂 و بنابراین مغز سرشار از حس برنده بودن و شادی و شعف می شه 🙂 و مغز می فهمه که رازِ نگه داشتن و ادامه دار کردنِ این حس لذت بخشِ برنده بودن و خوشحال بودن ، یادگیری بیشتر و بیشتر هست 🙂 پس از فرط خوشحالی و هیجان ، حتی خوابِ شب رو از سَرِ ما دور می کنه تا ما بیشتر و بیشتر یاد بگیریم تا مغز دائماً این حس دلخواه و لذتبخشِ برنده بودن و خوشحال بودن رو داشته باشه 🙂

قانون شماره سه )

مغز ، مطالبی رو که براش ساده و آسون کرده باشیم ، بسیار بسیار سریع تر یاد می گیره

واقعیت این هست که هیچ مطلب سختی برای یادگیری وجود نداره ، یادگیریِ همه مطالب ( تأکید می کنیم ” همه مطالب ” ) آسون هستند ، فقط به یه شرط : به این شرط که به زبان ساده و قابل فهم برای مغز ، آموزش داده بشن ، همین 🙂
ما هم در وبسایت ” اول لغت ” ، در واقع کار رو برای مغز خودمون آسون می کنیم ، با استفاده از تکنیک معجزه آسایِ آسان سازی ، با سخت ترین لغت تخصصی ای که بهش برمیخوریم ، مثل لغت زبان مادری خودمون رفتار می کنیم ، اصلاً ازش نمی ترسیم ، با آغوش باز ازش استقبال می کنیم و با توجه به شباهت آوایی که بین تلفظ انگلیسیِ اون لغت و معنای فارسی اون لغت وجود داره ، به زبان ساده و قابل فهم برای مغز ، یک ارتباط معنا دار و منطقی برقرار می کنیم 🙂 به همین راحتی 🙂

اصلاً چرا ما یه لغت تخصصی رو سخت می دونیم ؟

به خاطر اینکه نمی تونیم درست تلفظش کنیم و اون لغت ما رو یاد چیزی نمی ندازه ، یعنی در ذهنمون ، معنایی معادلش پیدا نمی کنیم ، بنابراین برامون غریب و نامأنوس و سخت هست ، وقتی هم که با روش غیر اصولیِ طوطی وار یا یادگیری لغت در متن ، تلفظ و معناش رو به ذهنمون سپردیم ، بعد از چند روز فراموشش می کنیم 🙁
اما اگر تلفظ همین لغت به ظاهر سخت ! رو با یه جمله ساده ، کوتاه و معنادار ( که معنای لغت رو هم در خودش داشته باشه ) ، به سرعت به چیزی در زبان مادری خودمون شبیه کنیم ، این لغت تمام سختی و وحشتناکی خودش رو یهو از دست میده و میشه یکی از دوستای خیلی صمیمی ما 🙂 چون دیگه می فهمیمش و میتونیم باهاش ارتباط برقرار کنیم ، چون در ذهنمون دیگه برای این لغت معادل و معنایی وجود داره 🙂
مغز از یادگیری چیزی که بهش بگیم سخته ، فرار می کنه ، بنابراین ، ما تمام اُبهت و عظمتِ سخت ترین لغت تخصصی رو هم برای مغز در هم می شکنیم و مثل یکی از لغت های زبان مادری خودمون باهاش رفتار می کنیم و با توجه به شباهت آوایی تلفظ انگلیسی لغت ، با معنای لغت در زبان مادریمون ، یک ارتباط آسون ، کوتاه ، منطقی و معنا دار و در عین حال جالب بین تلفظ انگلیسی لغت و معنای فارسی لغت برقرار می کنیم 🙂

قانون شماره چهار)

اطلاعاتی که همراه با ملودی و ضرباهنگ ، به مغز سپرده بشن ، سریع تر در مغز طبقه بندی می شن و سریع تر هم بیادمون میان

بنابراین ، ما در وبسایت ” اول لغت ”  ، نحوه نوشتن هر لغت رو با تکرار کردنِ ملودی و ضرباهنگی که باهاش همراه کردیم ، به سرعت در ذهن ماندگار می کنیم ، ملودی و ضرباهنگی که همراه با هر گونه اطلاعاتی وارد ذهنمون می کنیم ، به خاطر سپاری اون اطلاعات رو بسیار سریع تر و ماندگار تر می کنه و بیادآوری رو تسریع می کنه 🙂

از ویژگی های ملودی و ضرباهنگ اینه که اطلاعاتی که با ملودی و ضرباهنگ وارد ذهنمون بشه ، سریع تر در ذهنمون طبقه بندی می شه و بسیار ماندگار تر هست و سریع تر هم بیادمون میاد ( مثل ترانه های آهنگینی که از کودکی تا حالا در حافظه مون موندن و بدون اینکه فکر کنیم و زحمتی بکشیم به راحتی بیادمون میان در حالیکه تلاش چندانی هم در کودکی برای به خاطر سپاری اونها انجام ندادیم اما ملودی و ضرباهنگ کار خودش رو در حک کردن اطلاعات در ذهن خوب بلده 🙂 )

پس با وبسایت خودمون اول لغت همراه می شیم و عطَش دلچسب و لذتبخشِ مغزمون برای یادگیری بیشتر و بیشتر رو ، با یادگیری سریع لغت ها ، سیراب می کنیم تا این حس بی نظیرِ برنده بودن و خوشحال بودن ، دائماً در مغز مون جریان داشته باشه 🙂

و این یعنی وارد شدن به ” چرخه پیروزی ” :

مغز با روش درست ، بیشتر یاد می گیره ، پس بیشتر احساس برنده بودن و خوشحال بودن می کنه ، پس میل و عطش بیشتری برای یادگیری پیدا می کنه ، پس دوباره بیشتر یاد می گیره و دوباره بیشتر احساس برنده بودن و خوشحال بودن می کنه و … و این فرآیند به صورت مادام العمر و تصاعدی ، باعث شکوفایی بیشتر و بیشتر ما می شه 🙂

کاملاً واضح و بدیهی هست که وارد شدن به این ” چرخه پیروزی ” ، ما رو به چه سعادت عظیمی می رسونه 🙂

این مقاله توسط وبسایت ” اول لغت  به رشته تحریر درآمده و حاصل مطالعات ، تحقیقات ، پژوهش ها و تجربیات ” اول لغت  می باشد ،  لطفاً هنگام به اشتراک گذاری این مقاله ، منبع  www.avvalloghat.com را ذکر فرمایید تا مسیر مطالعه و پژوهش در راستای آگاه سازی و روشنگری، همچنان زنده و پویا باقی بماند 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *